میدانستی وقتی آسمان ابری می شود و خود را پشت ابرها پنهان می کند به دنبال این است که، بعد از رفتن ابرها خودش را زیباتر از قبل ظاهر کند و به آغوش زمین برگرداند.
در آن دور دست ها ،جایی که افق برزمین بوسه می زند، رعد و برق گوشه چشمی به زمین نشان می دهد و رگبار باران امان از زمین می گیرد اما زمین به امید این که بتواند طراوت و شادابی را دوباره تصاحب کند تحمل می کند ، بالاخره ابرها کنار می روندو رنگین کمان زیبا ظاهر می شود و آسمان آبی تر از همیشه خودش را در آغوش زمین می اندازد و زمین با طراوتی جان افزا به آسمان بوسه می زند و هر دو شادابی و لطافت را برای هم به ارمغان می آورند .
دو روز است که باران بهاری امان از شهر و خانه ها گرفته و زیبایی را به آ ن ها هدیه کرده است آن قدر زیباست که از پشت پنجره به آن نگاه کردن هم ؛تو را راضی نمی کند .وقتی از درون اتاق به آن می نگری با صدای دلنشینش تو را به ضیافت قطراتش دعوت می کند
تابه خود آیی می بینی که زیر باران ایستاده ای و از میهمان نوازی اش لذت می بری .
«باران به چه زبانی سخن می گوید که هر گیاهی سرا پا گوش است.»
کسی را نمی توان یافت که زیر باران رفتن را دوست نداشته باشد و از باران لذت نبرد .راستی چرا؟!!!
باران پاک است بی رنگ و بی ریاست صادق است هر آن چه هست هست، دو گانگی ندارد . تفاوتی قائل نمی شود ونعمت خود را بر همگان ارزانی می دارد خود پاک است و همه چیز را می شوید و پاک می کند
کاش من هم مثل باران ،پاک و بی آلایش بودم یک رنگ و بی ریا .